![کنش متقابلگرایی کنش متقابلگرایی](/modules/owlapps_apps/img/errorimg.png)
کنش متقابلگرایی (به انگلیسی: Interactionism) یا «تعاملگرایی» در جامعهشناسی خرد، دیدگاهی نظری است که رفتار اجتماعی را محصول تعامل فرد و موقعیت میبیند. به عبارت دیگر، فرآیندهای اجتماعی (مانند تضاد، همکاری، شکلگیری هویت) را از رابطه اجتماعی استخراج میکند، به موجب آن ذهنی معانی برای توضیح یا درک رفتار اجتماعی ضروری است.
این دیدگاه به مطالعه روشهایی میپردازد که افراد از طریق تعاملات خود، جامعه را شکل میدهند و توسط آن شکل میگیرند؛ بنابراین تعامل گرایی استدلال میکند فرد به جای صرفاً یک شی منفعل در محیط خود، یک قطعه فعال و آگاه از بافت اجتماعی سیستم است. بر این باور است که کنشهای متقابل توسط معانی هدایت میشوند که به خود، به دیگرانی که هر فرد با آنها تعامل دارد، و به موقعیتهای تعاملی هدایت میشوند. که همه آنها در تعامل خود تغییر میکنند. از این نظر، تعامل گرایی ممکن است در تقابل با مطالعات جامعهپذیری قرار گیرد، تا جایی که تعامل گرایی افراد را تصور میکند که حداقل به همان اندازه که گروهها بر افراد تأثیر میگذارند، بر گروهها تأثیر بگذارند.
جورج هربرت مید، به عنوان مدافع پراگماتیسم و ذهنیت واقعیت اجتماعی، پیشرو در توسعه تعامل گرایی تلقی میشود. هربرت بلومر کار مید را گسترش داد و اصطلاح «کنش متقابل نمادین» را ابداع کرد. از طریق این دیدگاه (در تکنیکهای مدرن) میتوان رفتار انسان را از سه بخش مشاهده کرد: ویژگی، موقعیت و تعامل (بین صفت و موقعیت). «ویژگی» به میزانی اشاره دارد که شخصیت بهطور مستقیم بر رفتار، مستقل از موقعیت (و بنابراین بهطور مداوم در موقعیتهای مختلف) تأثیر میگذارد. «وضعیت» میزان پاسخگویی همه افراد مختلف را اساساً به یک موقعیت معین در نظر میگیرد. و «تعامل» شامل روشهایی است که در آن موقعیت یکسان بر افراد مختلف تأثیر متفاوتی میگذارد.
کنش متقابلگرایی چندین زیرمجموعه دارد:
کنش متقابلگرایی دیدگاهی است جامعهشناسی خرد که استدلال میکند معنا از طریق کنشهای متقابل افراد تولید میشود.
رابطه اجتماعی فرآیندی چهره به چهره متشکل از کنشها، واکنشها، و سازگاری متقابل بین دو یا چند نفر با هدف ارتباط با دیگران است. (همچنین شامل تعامل حیوانات مانند جفتگیری میشود) این تعامل شامل تمام زبان (از جمله زبان بدن) و رفتار است. اگر تعامل پیش از اینکه کسی قصد انجام آن را داشته باشد در خطر پایان یافتن باشد، میتوان با انطباق با انتظارات دیگران، با نادیده گرفتن برخی حوادث یا با حل مشکلات ظاهری، آن را حفظ کرد.
اروینگ گافمن بر اهمیت کنترل در تعامل تأکید کرد: شخص باید سعی کند رفتار دیگران را در طول تعامل کنترل کند تا به اطلاعاتی که به دنبال آن است دست یابد و درک تصویر خود را کنترل کند. مفاهیم مهم در زمینه کنش متقابل گرایی عبارتند از «نقش اجتماعی» و گافمن «ارائه خود».
کنشگراها علاقهمندند که مردم چگونه خود را در محیط اجتماعی گستردهتر میبینند و چگونه در جامعه عمل میکنند. در موارد شدید، کنشگرایان طبقه اجتماعی را انکار میکنند و استدلال میکنند که افراد یک طبقه را نمیتوان به همه به یک طریق تعمیم داد. در عوض، این تعامل گرایان بر این باورند که همه نگرشها، ارزشها، فرهنگ و باورهای متفاوتی دارند؛ بنابراین، وظیفه جامعهشناس است که مطالعه را در جامعه انجام دهد. آنها برای گردآوری دادههای کیفی اقدام کردند.
کنشگرایان دادههای آماری ( کمی) را رد میکنند، روشی که پسااثباتگرایان ترجیح میدهند. این روشها عبارتند از: آزمایش، مصاحبه ساختاریافته، پرسشنامه، مشاهده غیر مشارکتی و منبع ثانویه. این رد بر اساس چند انتقاد اساسی است که عبارتند از:
کنش متقابلگرایان چندین روش را برای تقابل با روشهای ساختارگرایی ترجیح میدهند، به ویژه: مصاحبههای بدون ساختار، مشاهده مخفی شرکتکننده، آشکار مشاهده همراه با مشارکت و تحلیل محتوا از طریق تجزیه و تحلیل اسناد تاریخی، عمومی و شخصی. روشهای تعاملگرایانه عموماً نیاز مطلق به ارائه آمار را رد میکنند. آمار اجازه میدهد تا علت و معلول نشان داده شود، و همچنین متغیرها را جدا کند تا روابط و روندها در طول زمان قابل تشخیص باشند. در عوض، کنشگرایان میخواهند برای توضیح جامعه «عمق بروند»، با این حال این انتقادات را به دنبال دارد، از جمله:
با وجود این انتقادات، روشهای تعاملگرایانه امکان انعطافپذیری را فراهم میکنند. این واقعیت که فرضیه وجود ندارد به این معناست که جامعهشناس در تلاش برای اثبات جزم یا نظریه ریشه ندارد. در عوض، پژوهشگران به آنچه کشف میکنند واکنش نشان میدهند، بدون اینکه چیزی در مورد جامعه فرض کنند. (این کاملاً درست نیست: برای بسیاری از مطالعات با استفاده از روشهای تعامل گرایانه میتوان فرضیههایی وجود داشت. سپس ممکن است محقق تمایل داشته باشد که رویدادهای خاصی را مشاهده کند که در عین حال تصویر بزرگتر را نادیده میگیرد. اگر چنین مطالعاتی به خوبی انجام نشود، این همچنان نتایج را مغایر خواهد کرد. به همین دلیل است که برخی از نظریه پردازان به این روش روی آوردهاند. همچنین نشان میدهد که چگونه رفتار انسان از طریق تعاملات، یعنی اجتماعی شدن، تحت تأثیر قرار میگیرد و تغییر میکند)
کنش متقابلگرایی یا این ایده که افراد آگاهی، مهارت و قدرت بیشتری برای تغییر موقعیت خود دارند، به چندین نظریه دیگر مرتبط است.
Owlapps.net - since 2012 - Les chouettes applications du hibou